اگر امثال ابوسفیان ها و در کل بنی امیه به اسلام واقعی متمایل نشدند برای این بوده که وقتی میدیدند کسانی مثل عمر و ابوبکر و عثمان و ابن جرّاح ، ابن عوف ، عایشه ، حفصه ، ابن ابى وقّاص ، و عمرو بن عاص . ابو موسی اشعری . مسند احمد بن حنبل و امثالهم اگر به طرف اسلام رفتند ولی در دلهایشان با قریش و آرزوهای آنها برای ریاست طلبی و دنیا پرستی یکدل بودند از این رو حزب قریش در عقیده غلط خود برای دل ندادن به اسلامی واقعی راسخ تر میشدند چرا که این افراد را به درستی میشناختند و به نیاتشان آگاه بودند به هر حال در جنگ های احد و حنین و خیبر دیده بودند که چطور این خائنان فرار را بر قرار ترجیح داده بودند و زمانی که این غاصبان حکومت به خانه امیر مومنان حضرت علی ( ع ) هجوم بردند و باعث شهادت دخت نبی اکرم حضرت فاطمه الزهرا ( سلام الله علیه ) شدند دیگر شکی برایشان نماند که هر کسی که از قریش به طرف اسلام میرود به خاطر اهداف و مصالح دنیوی میباشد و برای کسب
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر امثال ابوسفیان ها و در کل بنی امیه به اسلام واقعی متمایل نشدند برای این بوده که وقتی میدیدند کسانی مثل عمر و ابوبکر و عثمان و ابن جرّاح ، ابن عوف ، عایشه ، حفصه ، ابن ابى وقّاص ، و عمرو بن عاص . ابو موسی اشعری . مسند احمد بن حنبل و امثالهم اگر به طرف اسلام رفتند ولی در دلهایشان با قریش و آرزوهای آنها برای ریاست طلبی و دنیا پرستی یکدل بودند از این رو حزب قریش در عقیده غلط خود برای دل ندادن به اسلامی واقعی راسخ تر میشدند چرا که این افراد را به درستی میشناختند و به نیاتشان آگاه بودند به هر حال در جنگ های احد و حنین و خیبر دیده بودند که چطور این خائنان فرار را بر قرار ترجیح داده بودند و زمانی که این غاصبان حکومت به خانه امیر مومنان حضرت علی ( ع ) هجوم بردند و باعث شهادت دخت نبی اکرم حضرت فاطمه الزهرا ( سلام الله علیه ) شدند دیگر شکی برایشان نماند که هر کسی که از قریش به طرف اسلام میرود به خاطر اهداف و مصالح دنیوی میباشد و برای کسب قدرت است آنها عمر را خوب میشناختند آدمی قلدر زورگو بد اخلاق و قسی و القلب یا ابوبکر آدمی فرصت طلب چاپلوس و زبان باز و بی رحم و کسانی هم که بعد از اینها خلافت را غصب کردند حتی برای ظاهر هم که شده راه همین دو تا را در انجام تکالیف مذهبی ادامه ندادند و علنا به مجالس لهب و لهب راه پیدا کردند تنها یک چیز میتوانست حزب قریش را در رسیدن به این ردای آتشین خلافت نجات بدهد و آن هم فشار قبر بود که تنها دوای درد ریاست طلبی حزب قریش به شمار میرفت و تا زمانی که این فشار را حس نکردند برای رسیدن به این ردا از هیچ کاری فرو گذار نکردند همه آنها از ابوبکر و عمر و عبدالرحمن بن عوف یا ابو عبیده جراح و امثالهم در همین ردیف بودند به تعداد انگشتان دست نمیرسید کسانی که در برابر این غاصبان خلافت و کفار مسلمان نما ایستادگی کردند ابوذر و مقداد و ابن مسعود و عمار و مالک اشتر و چند نفر دیگر که به ده نفر نمیرسیدند آنها تابع و مرید امیر مومنان حضرت علی ( ع ) بودند و وظیفه تابعین در آن مرحله سکوت بود کرامات علی ( ع ) کم نبود برای کسانی که طالب حق و حقیقت بودند و ما می بینیم مریدان حضرت علی ( ع ) مثل مختار و مالک اشتر و غیره که چه کارهایی که نکردند و تاریخ را در برهه ای از زمان رقم زدند و تاریخ ساز شدند چرا که عشق علی را در دل داشتند در حالی که این غاصبان خلافت نه مریدی داشتند و نه تابع ای . اگر هم خلفای اموی از آنها تعریفی کرده اند برای این بوده که راه شیطانی آنها را ادامه بدهند یکى از صفات بارز افراد حزب قریشى در زمان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) و در زمان خلفاى پس از او عدم شرکت در جنگها یا فرار از جنگها به هر وسیله ممکن است عمر گفته بود که رسول خدا(ص) هذیان مى گوید و ابوبکر و عمر و حزب قریش فرمایش حضرت محمد ( ص ) را که تصریح فرموده بود کتاب خدا و عترتم یعنى اهل بیتم را در میان شما میگذارم زیر پا گذاشتند و گفتند کتاب خدا ما را کافى است ابوبکر پس از آنکه رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مسموم شد به ( سنح ) رفت و در کنار همسرش ماند و زمانی به مدینه بازگشت که پیامبر (ص) به وسیله سمّ به شهادت رسیده بود حزب قریش برای تکیه زدن به ریاست مسلمین چنان تشنه بودند که حاضر شدند حضرت محمد ((صلى الله علیه وآله)) را به قتل برسانند در عوض رسول گرامی اسلام خواهان هدایت این افراد بودند پیامبر رحمت و مهربانی بودند و این قوم شقی چندین بار تصمیم به ترور آن عزیز داشتند که در آخر سم را زمانی که پیامبر گرامی اسلام مریض شده بودند در خواب به آن حضرت خوراندند پیامبر گرامی لعنت کرده بودند هر کسی که مانع ایجاد کند در رفتن لشکر اسامه به روم و همه آنها را تکلیف کرده بودند که باید با لشکر اسامه به روم بروند ولی آنها که نه مرد جنگ بودند نه اهل ایمان بودند نه مرد علم بودند نه مرد عمل بودند نه اسلام را درک کرده بودند نه احترامی برای رسول خدا قائل میشدند پوچ و تهی از همه چیز بودند فقط خیانت کاری را خوب بلد بودند یا از دخترانشان که زنان پیامبر بودند برای رسیدن به اهدافشان سوء استفاده میکردند و در آخر در تلاش براى غصب خلافت بر پیامبر خدا ( ص ) سمّ کشنده نوشاندند حسد و کینه گروه قریش نسبت به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) زمانی بهتر آشکار شد که از حضور در مراسم غسل دادن و کفن کردن آنحضرت خوددارى کرده و به سقیفه بنى ساعده شتافتند تا بیعت با ابوبکر را سامان دهند و پس از آنکه رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در شب چهارشنبه دفن شد ، گروه قریش در روز چهارشنبه و پس از انجام بیعت عمومى ابوبکر ، به خانه فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله علیه وآله)هجوم آوردند هجومى که سبب کشته شدن فاطمه و جنین او محسن گردید.